به گزارش سراج24؛ جلسه شرح صحیفه سجادیه با محوریت دعای بیستم صحیفه سجادیه با سخنان حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد حاج علیاکبری، رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، طبق روال هر هفته، شامگاه دوشنبه، ۲۵ مهرماه در مجموعه فرهنگی سرچشمه برگزار شد که گزیده مباحث آن را در ادامه میخوانید؛
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَلِّنِی بِحِلْیةِ الصَّالِحِینَ، وَ أَلْبِسْنِی زِینَةَ الْمُتَّقِینَ، فِی بَسْطِ الْعَدْلِ، وَ کظْمِ الغَیظِ، وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ، وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَةِ، وَ إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَینِ، وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ، وَ سَتْرِ الْعَائِبَةِ، وَ لِینِ الْعَرِیکةِ، وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ، وَ حُسْنِ السِّیرَةِ، وَ سُکونِ الرِّیحِ، وَ طِیبِ الْمُخَالَقَةِ، وَ السَّبْقِ إِلَی الْفَضِیلَةِ، وَ إِیثَارِ التَّفَضُّلِ، وَ تَرْک التَّعْییرِ، وَ الْإِفْضَالِ عَلَی غَیرِ الْمُسْتَحِقِّ، وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ عَزَّ، وَ اسْتِقْلَالِ الْخَیرِ وَ إِنْ کثُرَ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی، وَ اسْتِکثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی، وَ أَکمِلْ ذَلِک لِی بِدَوَامِ الطَّاعَةِ، وَ لُزُومِ الْجَمَاعَةِ، وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْی الْمُخْتَرَع»
در این منظومه پر از زیباییها، این قطعه پرنور را معنی کردیم و درباره آن تامل و تفکر کردیم تا به آخرین ویژگی رسیدیم که به عنوان زینت صالحان و زیور پارسایان مطرح میشود: «وَ اسْتِقْلَالِ الْخَیرِ وَ إِنْ کثُرَ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی، وَ اسْتِکثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی». جلسه قبل عرض کردیم در محیط صلاح و پارسایی و تقوا از جمله چیزهای بسیار پیشبرنده، این است که انسان صالح متقی کارهای خوب خودش را هرچقدر هم که زیاد باشد اندک ببیند و کارهای بد خودش را هرچقدر هم که کم باشد زیاد ببیند. کم دیدن یا زیاد دیدن به معنای رفتار غیر واقعی نیست، یعنی اینطور نیست که ما کار خوب زیادی انجام دادیم ولی آن را برخلاف واقع، کم ببینیم و اندک به حساب بیاوریم یا مرتکب معصیت کمی شدیم ولی آن را بزرگ ببینیم. این چه دعوتی است؟ آیا دعوت به این است که برخلاف واقع با خودمان رفتار کنیم و چیزی که در محیط واقع پیش روی ما است نادیده بینگاریم؟ هرگز چنین نیست و مسئله فراتر از این حرفهاست.
راز دستور اخلاق امام سجاد(ع)
این مطلب یک رازی دارد؛ رازش عبارت است از اینکه خدای ما خیلی بزرگ است و عظیم علی الاطلاق است. بنابراین هرچه در مقام بندگی به ساحت قدس او عرض ارادت کنیم و کار خوب انجام دهیم در مقایسه با عظمت حق اندک است. از آن سو انسان خیلی بزرگ است و ظرفیت دارد و خداوند تبارک و تعالی از نظر استعداد، انسان را بیکرانه خلق کرده و خیلی به او ظرفیت داده است؛ استعداد علمی، استعداد روانی، استعداد جسمی. انسان هرچه کار خیر انجام دهد در نسبت با استعداد و ظرفیتی که دارد اندک است. پس اینکه فرمودند: «وَ اسْتِقْلَالِ الْخَیرِ وَ إِنْ کثُرَ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی»، یعنی عمل خوب من در نسبت با محیط عظمت پروردگار و همچنین ظرفیت خودم چیزی نیست و حتی اگر هزار برابر باشد هم چیزی نیست. پس این دعوت به این نیست که واقعیت را نبینید بلکه دعوت به واقعبینی است و اینکه دچار خطای دید نشویم. اگر دچار خطای دید شویم نتیجهاش عجب است و همان کار کمی که انجام دادیم به جای اینکه پیشبرنده باشد بازدارنده خواهد بود. کار خوب شما هرچقدر بزرگ باشد در محیط قدس ربوبی هیچ چیز نیست. در مقیاس با استعداد شما و توانایی که خدا به شما داده است هم چیزی نیست و باید صدها برابر این، کار خوب انجام میدادی.
در طرف مقابل میفرماید: «وَ اسْتِکثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی». شر گاهی در محیط تکوین مطرح است و گاهی در محیط تشریع و اختیار. در محیط تکوینی شر مثل سیل و زلزله و ... است. این شر محل بحث ما نیست. شر در اینجا دقیقا به معنای گناه است یعنی انجام آنچه خدای متعال نمیپسندد و برخلاف مصلحت ما است، توسط خود ما. شر را دقیقا میتوانیم به معصیت و گناه ترجمه کنیم. از جمله زیور متقین و آراستگی و زینت انسانهای پارسا و صالح این است هرچقدر خطایی که مرتکب شدهاند اندک باشد در نگاه آنها بزرگ است.
گناه بر فطرت انسان اثر میگذارد
در محیط بندگی حق یک گناه کوچک، کوچک نیست و خیلی بزرگ است چون معصیت عظیم علی الاطلاق صورت گرفته است. ما امر چه کسی را نادیده انگاشتیم؟ نهی چه کسی را نادیده انگاشتیم؟ مالک مطلق خودمان و هرچه هست. ما چنین کسی را معصیت کردیم. بنابراین معصیت ما کم نیست و در محیط صلاح و تقوا خیلی بزرگ است. از سوی دیگر، شر که به معنای گناه و معصیت است روی فطرت ما مینشیند. فطرت در ساخت اولیهاش یک آینه روشن پاک زلال است که میتواند صور غیب را در خودش منعکس کند، میتواند اشراقات ملکوتی را دریافت کند. فطرت انسان متصل به عالم فرشتگان و عالم ملکوت است و میتواند دریافتکننده صور فرشتگان و جمال اولیا باشد. این طبع فطرت ما است و استعدادی که خداوند در فطرت ما قرار داده است. شر میآید به این فطرت آسیب میزند. فطرت شما به لحاظ زیبایی و عصمت و ظرفیت خیلی فوقالعادگی دارد ولی این شر مثل نقطه تاریک و سیاه روی آن مینشیند. استکثار شر و اینکه بدیها و گناهانمان را بزرگ ببینیم به همین دلیل است.
یک نکته لطیفی هم اینجا وجود دارد و آن مسئله تصرف شیطان است. شیطان برای اینکه ما را در مسیر تحصیل مکارم به تور بیندازد و اسیرمان کند و سرعتمان را بگیرد، در چشم ما تصرف میکند. تصرف شیطان در چشم ما اینگونه است که اگر خوبی انجام دادیم آن را خیلی بزرگ ببینیم که نتیجه آن عجب است. از آن سو هم شیطان میآید در چشم ما مینشیند و کاری میکند که خطای خودمان را کوچک ببینیم.
این دو عملیات نقطه مقابل عملیات شیطان است. پس شیطان در چشم ما تصرف میکند و حاصل این تصرف این است؛ ضربهای که به ما خورده دوام پیدا میکند و انگیزه برای پاکسازی آن در ما کاهش پیدا میکند و ما را نگران و نادم نمیکند. مثلا چند روز پیش یک کسی غیبت کرد و یک نفر به او تذکر داد. آن شخص گفت من کجا غیبت کردم؟ این غیبت نیست. طرف تامل نکرد که شاید من غیبت کرده باشم به جایش برای خودش توجیه آورد و روی طرف مقابل ایستاد. اگر شما گناهی که مرتکب شدی را اندک ببینی با آن انس میگیری و با شما میماند و برایتان عادی میشود و وقتی عادی شد امکان تکرار پیدا میکند و انسان نسبت به گناه جسارت پیدا میکند. این موجب تکثیر شر و زشتیها میشود و کیفیت و کمیت آن را افزایش میدهد.